English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (470 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
models U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
modeled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modelled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
TrueType U فناوری نوشتاری سافت Apple و ماکروسافت برای چاپ دقیق هر آنچه در صفحه نمایش داده میشود
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
alphaphotographic U آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
keep one's wits about one <idiom> U حفظ آرامش
With peace of mind. U با آرامش خیال وخاطر
affray سلب آرامش مردم
fix U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
fixes U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
draught board U تخته شطرنجی برای بازی چکرز
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
ski run U سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
cutback U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
cutbacks U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
DirectSound U در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
lightweights U آنچه سنگین نیست
authentic U آنچه درست است
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
knowledge U آنچه دانسته است
constants U آنچه تغییر نمیکند
auxiliaries U آنچه کمک میکند
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
used U آنچه جدید نیست
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
constant U آنچه تغییر نمیکند
incoming U آنچه از خارج می آید
protective U آنچه حافظت میکند
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
contiguous U آنچه اثر می گذارد
biased U آنچه اریب دارد
auxiliary U آنچه کمک میکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
producing U آنچه تولید میکند
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
flexible U آنچه قابل تغییر است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
availability U آنچه به آسانی بدست آید
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
finished U آنچه کامل شده است
malfunctions U آنچه درست کار نکند
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
unedited U آنچه ویرایش نشده است
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
alterable U آنچه قابل تغییر است
extensible U آنچه قابل گسترش است
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunction U آنچه کامل کار نکند
convertible U آنچه قابل تبدیل است
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
computable U آنچه قابل محاسبه است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
identities U آنچه کسی یا چیزی است
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
requirements U آنچه مورد نیاز است
identity U آنچه کسی یا چیزی است
movable U آنچه قابل حرکت است
controllable U آنچه قابل کنترل است
approximating U آنچه تقریبا درست است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
variables U آنچه قابل تغییر است
variable U آنچه قابل تغییر است
removable U آنچه قابل جابجایی است
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
transportable U آنچه قابل حمل است
visible U آنچه قابل دیدن است
audible U آنچه قابل شنیدن است
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
round U آنچه در دایره حرکت میکند
efficient U آنچه که خوب کار میکند
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
third U آنچه بعد از دومین می آید
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
distant U آنچه در محلی قرار دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
accidental U آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
accessible U آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
specifies U بیان واضح آنچه نیاز است
specify U بیان واضح آنچه نیاز است
additional U آنچه جمع شده یا اضافه است
specifying U بیان واضح آنچه نیاز است
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
logical U آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com